تفکر طراحی
هر کارآفرینی دوست دارد محصول باارزش و مهمی را در جهان بسازد ، مالک شرکتی باشد که به مردم در سراسر جهان کمک می کند ، مشهور شوند و یا به عنوان یک مبتکر و یک رهبر موفق از او یاد شود اما رسیدن به این هدف در دنیای امروز، نیازمند دستیابی به نوعی تفکر به نام "تفکر طراحی" است.
تفکر طراحی چیست
عبارت "طراحی" به طور کلی با ظاهر بصری محصول در ارتباط است ، اما هدف اصلی هر طراحی افزایش رفاه در زندگی مردم است.
هدف طراحان این است که از نظر عاطفی ، شناختی و زیبایی شناختی راه حل هایی برای موضوعات در زمینه های مختلف مانند کار ، اوقات فراغت ، زندگی و فرهنگ ارائه دهند. آن ها می دانند که این مشکلات می تواند از هر نوعی باشد ، بنابراین سعی می کنند به داخل ذهن مشتری وارد شوند و چالش ها را از دید کاربر ببینند. آن ها می دانند که شناسایی موانع ، زمینه ها و فرایندها مهم است تا بتوانند موثرترین راه حل ها را برای مشکلات ارائه دهند.برای دستیابی به این تفکر ، لازم است از دیدگاه های مختلف به مسئله نگاه کرد.
تفکر در طراحی به نحوه تفکر طراح اشاره دارد. این امر در دنیای کارآفرینان کاملاً غیر متعارف است ، اما موفقیت در دنیای امروز بسیار رقابتی و از نظر فنی مستلزم درک نیازهای مشتری ، تفکر خلاق در ایجاد راه حل ها و نوآوری می باشد.
تیم براون ، مدیر عامل و رئیس IDEO ، تفکر طراحی را اینگونه تعریف می کند:
"تفکر طراحی یک رویکرد انسان محور، برای نوآوری است که از مجموعه ی طراح برای تشخیص نیازهای مردم ، امکانات فناوری و الزامات موفقیت در تجارت حاصل می شود."
تفکر طراحی فرآیندی برای حل خلاقانه مسئله است. اندیشیدن مانند یک طراح می تواند نحوه تولید محصولات، خدمات ، فرآیندها و استراتژی توسط سازمان ها را دگرگون کند. این رویکرد آنچه از نظر انسانی مطلوب است را با آنچه از نظر فنی امکان پذیر است و از نظر اقتصادی مقرون به صرفه است ، گرد هم می آورد. همچنین با کمک این تفکر، افرادی که به عنوان طراح آموزش ندیده اند می تواند از ابزارهای خلاقانه برای حل طیف وسیعی از چالش ها استفاده کنند.
روند و ابزارها
استاد دانشكده تجارت دانشگاه ویرجینیا و مدیر عامل مشاوره استراتژی نوآوری Peer Insight، در كتاب خود با عنوان طراحی برای رشد ، تفكر طراحی را به عنوان یك رویكرد سیستماتیک برای حل مشكل ارائه كرده اند كه براساس چهار سوال ساخته شده است:
- چیست؟ - کاوش در واقعیت فعلی
- چه می شود اگر؟ - پیش بینی آینده و احتمالات جایگزین
- چه ویژگی های فوق العاده ای؟ - جلب مشتری برای کمک به انتخاب
- چه کارهایی؟ - پیشرفت محصول در بازار و شناخت آن به عنوان یک تجارت
ده ابزار برای استفاده در فرآیند تفکر طراحی برای ایجاد نوآوری و رشد با این سوالات مطابقت دارند:
تصویر سازی - استفاده از تصاویر برای پیش بینی احتمالات و راه حل ها و تحقق بخشیدن به آن ها. این روش در مورد استفاده از تصاویر است. تصویرسازی در مورد نقاشی نیست ، در مورد تفکر بصری است. تصویرسازی ما را فراتر از استفاده از کلمات یا زبان به تنهایی سوق می دهد. راهی برای باز کردن قفل قسمت های متفاوتی از مغز ما است که ما را قادر می سازد غیر کلامی فکر کنیم و ممکن است مدیران معمولاً از آن استفاده نکنند.
وقتی ایده ای را با استفاده از کلمات توضیح می دهید ، بقیه افراد تصاویر ذهنی خود را شکل می دهند. وقتی می گویید: "ما به یک بستر رشد جدید نیاز داریم" ، متخصص فناوری اطلاعات، سرورها و کدها را می بیند و متخصص بازاریابی یک کمپین تبلیغاتی را می بیند. اگر در عوض ، ایده خود را با ترسیم تصویری از آن به افراد ارائه دهید ، احتمال ایجاد مدل های ذهنی پراکنده و بی ارتباط به ایده اصلی را کاهش می دهیم.
Journey Mapping – ارزیابی تجربه هایی که محصول برای کاربر ایجاد می کند از نگاه کاربران. نقشه برداری سفر یا تجربه، یک روش تحقیق انسان محور است که بر ردیابی سفر مشتری در هنگام تعامل با یک شرکت در حین دریافت خدمات، با توجه ویژه به تغییر و تحولات احساسی وی، متمرکز است.
نقشه برداری از تجربه با هدف شناسایی نیازهایی انجام می شود که مشتریان اغلب قادر به بیان آن نیستند. برای اطمینان از دقت مراحل ، با تعداد کمی مشتری مصاحبه انجام دهید. سرانجام ، لحظات مهم را در مصاحبه ها مشخص کنید و تعدادی از ابعاد و جنبه هایی را تعیین کنید که به نظر شما برای درک تفاوت اطلاعات جمع آوری شده شما مفید است. هدف، تولید مجموعه ای از فرضیه ها برای ارزیابی می باشد.
تحلیل زنجیره ارزش - ارزیابی زنجیره ی ارزش فعلی ، که سفر مشتری را پشتیبانی می کند. این روش نحوه تعامل یک شرکت با شرکای خود را برای ارائه ، بازاریابی و توزیع پیشنهادات جدید ، بررسی می کند. تجزیه و تحلیل زنجیره ی ارزش، راه هایی برای تولید ارزش بهتر برای مشتریان در طول زنجیره ارائه می دهد و سرنخ های حیاتی درباره توانایی ها و اهداف شرکا را نشان می دهد. تجزیه و تحلیل زنجیره ارزش، معادل نقشه برداری سفر مشتری در سمت تجارت است.
نقشه برداری ذهن - ایجاد بینش از فعالیت های اکتشافی و استفاده از آن برای ایجاد معیارهای طراحی. این ابزار، برای نشان دادن چگونگی اتصال ایده ها یا موارد دیگر به یک ایده اصلی و به یکدیگر استفاده می شود. از نقشه های ذهنی برای تولید ، تجسم ، ساختار و ترتیب ایده ها استفاده می شود تا به دنبال الگوها و بینش هایی باشید که معیارهای اصلی طراحی را ارائه می دهند. ما این کار را با نمایش داده ها انجام می دهیم و از افراد می خواهیم آنها را به روش هایی ، به افراد و الگوهایی نسبت دهند و خوشه بندی کنند. برای موفقیت ، نقشه برداری ذهن باید یک فعالیت گروهی باشد.(card sorting)
برای برقراری ارتباط با مولفه های اصلی آنچه آموخته اید ، از قدرت تجسم بهره ببرید و آنها را تا حد ممکن واضح و ساده ارائه دهید. پوسترهایی ایجاد کنید که موضوعات و الگوهای اصلی در آن ثبت شده است. از گروهی از افراد متفکر دعوت کنید تا در داده های بصری گشت بزنند و هر داده ای که فکر می کنند به گونه ای به هم مرتبط هستند را در خوشه هایی قرار دهند ، سپس به دنبال ارتباط بین خوشه ها باشید.
این سوال را مطرح کنید ، "بر اساس آنچه ما آموخته ایم ، اگر هرچیزی امکان پذیر باشد ، طراحی ما چه ویژگی هایی دارد؟"
توسعه سریع ایده اولیه - جمع آوری عناصر ابتکاری در یک راه حل منسجم که قابل بررسی و ارزیابی است. در مرحله اولیه ، معیارهای طراحی ، شخصیت های مشتری و نقاط درد آن ها و بینش های زنجیره ارزش ها را که در تحقیقات پیدا کرده اید ، در نظر بگیرید و از بسیاری از آن ها برای ایجاد ایده های جدید استفاده کنید. در مرحله دوم ، ایده ها را در یک محدوده جمع آوری کنید. سرانجام در مرحله سه ، در مورد طراحی کسب و کار پشت این ایده ها مفصل توضیح دهید. هدف، ایجاد سریع ایده ها و ارائه آن ها به مشتریان است تا در کوتاه ترین زمان، خروجی آن ها را مشاهده کنند.
As suction Testing - استخراج و آزمایش مفروضات اصلی که موفقیت یا شکست یک مفهوم را پیش بینی می کند. این برنامه بر شناسایی فرضیات اساسی ، ایده های تجاری و استفاده از داده های موجود برای ارزیابی احتمال نهایی شدن این فرضیات متمرکز است.
بعد از اینکه فهمیدید کدام یک از مفروضات برای محصول شما مهم هستند ، داده هایی را که به شما این امکان را می دهند که به طور قاطع مفروضات اصلی را آزمایش کنید ، شناسایی کنید. اطلاعات مورد نیاز خود را به یکی از سه دسته زیر مرتب کنید: آنچه می دانید ، آنچه نمی دانید و نمی توانید بدانید و آنچه نمی دانید اما می توانید آن ها را متوجه شوید. مشخص کنید که برای به دست آوردن سریع اطلاعات چه کاری لازم است انجام شود ، سپس با در نظر گرفتن اطلاعات، شروع به طراحی تجربه کاربر کنید.
نمونه سازی سریع - بیان یک مفهوم جدید به شکل ملموس برای فرضیات و احتمالات. این تکنیک ها به شما امکان می دهد ایده های انتزاعی جدید را برای شرکا و مشتریان بالقوه نمایش دهید.
این موارد شامل بیان داستان(story telling) ، سناریوهای کاربر ، experience journeys و تصاویر مفهومی تجاری است – برای همه ی این موارد باید از نظرات و فیدبک های ذینفعان استفاده کنیم. هزینه نمونه اولیه 2 بعدی می تواند به اندازه هزینه یک قلم و کاغذ باشد. به یک نمونه اولیه اکتفا نکنید.بنابر نظرات ذینفعان آن ها را تغییر دهید، از آن دفاع نکنید به دیگران فرصت دهید آن را تأیید کنند.
Customer Co-Creation- مشارکت مشتریان برای ارائه بهترین راه حل هایی که نیازهای آن ها را برآورده می کند. این روش شامل تکنیک هایی است که به مدیران امکان می دهد مشتری را درگیر تولید و توسعه ایده های جدید تجاری مورد علاقه خود کنند. آن ها در تلاش برای رشد و نوآوری ، افزایش ارزش و کاهش خطر ها و ریسک ها هستند. نوآوری مربوط به یادگیری است و مشتریان بهترین آموزگاران ما می توانند باشند. هرچه زودتر انواع راه حل ها را بشناسیم می توانیم بهتر و سریع تر ارزش های پیشنهادی را برای کاربران ایجاد کنیم. ناقص بودن راه حل ها و فرضیات ، روش خوبی برای استخراج خلاقیت مشتریان است . مشتریان را در تکمیل فرضیات و راه ها شریک کنیم.
Learning Launches- ایجاد یک آزمایش مقرون به صرفه که به مشتریان این فرصت را می دهد تا برای مدت طولانی تری راه حل جدید را تجربه کنند و فرضیات اصلی را با داده های بازار آزمایش کنند. این روش برای ارزیابی مفروضات اساسی و تولید ارزش پیشنهادی در بازار طراحی شده اند. این روش، یک ارزیابی است که برای جمع آوری داده های بازار محور به سرعت و ارزان انجام می شود.
قصه گویی - بیان یک داستان به جای اینکه فقط یک سری نکات را بیان کنید. رویکرد دیگری برای احساس واقعی و جذاب بودن ایده های جدید است.
قصه گویی بصری جذاب ترین نوع داستان است. همه ارائه های خوب ، چه تحلیلی و چه طراحی محور ، یک داستان قدرتمند را روایت می کنند. مانند تصاویر ، داستان ها به ما امکان دسترسی به احساسات و تأکید بر تجربیات را می دهند. آنها غنای زمینه را اضافه می کنند و به ما امکان این را می دهند یک مسئله و همچنین راه حل آن را "بفروشیم".
داستان های عالی از برخی اصول اساسی پیروی می کنند: اطمینان حاصل کنید که مخاطبان خود را می شناسید. ایجاد یک طرح داستان بسیار مهم است. بازیگران شخصیت های داستان خود را واقعی تصور کنید و پیرامون آن کار کنید. همه داستان های خوب با کمی تنش رو به رو می شوند ، و شاید برخی شگفتی ها اتفاق بیفتد - اینجا جایی است که شما در مورد چگونگی ترکیب داده ها و تصاویر برای رسیدن به نقطه نظرات خود فکر می کنید. برای رسیدن به اوج ، راه حل خود را برای حل مشکل بیان کنید و جذابش کنید.
جمع بندی
برای ایجاد راه حل های نوآورانه ، درک مشتریان و شناخت نیازها و نقاط درد آن ها بسیار مهم است. اگر شما به عنوان یک فرد واقعی به آنها فکر می کنید ، به افکار و مشکلات دقیق آن ها اهمیت می دهید ، می توانید با استفاده از روند تفکر طراحی ، نمونه های اولیه را بسازید و آن ها را آزمایش کنید.
توضیحات خود را بنویسید